یادداشتهای یک دانشجوی فناوری اطلاعات و ارتباطات مطالب - مقالات - برنامه ها و پروژه های مربوط به فناوری اطلاعات و رایانه گاها علمی و اجتماعی
| ||
|
یه روزی آقای کلاغ ، ***** یا به قول بعضیا زاغ رو دوچرخه پا میزد، ***** رد شدش از دم باغ پای یک درخت رسید ،***** صدای خوبی شنید نگاهی کرد به بالا ،***** صاحب صدا رو دید یه قناری بود قشنگ ، *****بال و پر ، پر آب و رنگ وقتی جیک جیکو میکرد ،***** آب میکردش دل سنگ قلب زاغ تکونی خورد ،***** قناری عقلشو برد توی فکر قناری ، ***** تا دو روز غذا نخورد روز سوم کلاغه ، ***** رفتش پیش قناری گفتش عزیزم سلام ، ***** اومدم خواستگاری نگاهی کرد قناری ، ***** بالا و پایین، راست و چپ
پوزخندی زد به کلاغ ،***** گفتش که عجب! عجب
منقار من قلمی ،***** منقار تو بیست وجب
واسه چی زنت بشم؟***** مغز من نکرده تب
کلاغه دلش شیکست ،***** ولی دید یه راهی هست
برای سفر به شهر ،***** بار و بندیلش رو بست
یه مدت از کلاغه ،***** هیچ کجا خبر نبود
وقتی برگشت به خونه *****از نوکش اثر نبود
داده بود عمل کنن ، ***** منقار درازشو
فکر کرد این بار میخره ،***** قناریه نازشو
باز کلاغ دلش شیکست ،***** نگاه کرد به سر و دست
آره خب، سیاه بودش! ***** اینجوری بوده و هست
دوباره یه فکری کرد ، ***** رنگ مو تهیه کرد
خودشو از سر تا پا ،*****رفت و کردش زرد زرد
رفتش و گفت: قناری!***** اومدم خواستگاری
شدم عینهو خودت ،***** بگو که دوسم داری
اخمای قناریه ،***** دوباره رفتش تو هم کلهمو نگاه بکن ،***** گیسوهام پر پیچ و خم
موهای روی سرت ،***** وای که هست خیلی کم
فردا روزی تاس میشی!***** زندگیمون میشه غم
کلاغ رفتش خونه *****نگاه کرد به آیینه
نکنه خدا جونم !*****سرنوشت من اینه؟!
ولی نا امید نشد ،*****رفت تو فکر کلاگیس
گذاشت اونو رو سرش ، *****تفی کرد با دو تا لیس
کلاه گیسه چسبیدش ،***** خیلی محکم و تمیز
روی کلهی کلاغ ،***** نمیخورد حتی لیز نگاه که خوب میکنم ،***** میبینم گردنتو
یه جورایی درازه ، ***** نمیشم من زن تو
کلاغه رفتشو من ،***** نمیدونم چی جوری
وقتی اومدش ولی ، ***** گردنش بود اینجوری نظرات شما عزیزان: [ پنج شنبه 16 / 8 / 1390برچسب:طنز - داستان عاشقانه کلاغ, ] [ 10:2 ] [ کاوه حق پناه ]
|
|